tabesard
esrari nist be mondanet har jori khasti dell bekan to ham ghami bezar aziz ro kohee ghose haye man to ham be geryeham bekhand vaghti ke garm hegh hegham shayad to bigonahio man be jodaei layegham az to nemikham bemoni ba in ke del baste shoam ba in ke az tanhaei ham joon be labo khaste shodam behet nemigam ke bemon in entekhab be paye to ......sabori mikardam agar ye rozi bodam jaye to سرنوشت تعين ميكنه كه چه كسي وارد زندگيت بشه اماقلب حكم ميكنه كه چه كسي تو قلبت بمونه درنگاهم يك غروب سرد بود سرنوشتم جاده هاي درد بود از ميان برگ هاي سبز بهار قسمت من برگ هاي زرد بود دلم را بر روي دوشم ميگذارم مي روم بايد كمي صبر كني تا قيمتي شوم زير خاكي شدن وقت ميخواهد توهم زمزمه ي نامهرباني ات را آرام تربگو يك وقت ديدي صدايت راباد....نه خاك به گوشم رساند ودلم ترك خورد دل است ديگر روي خاك...زير خاك نميشناسد ميشكند اشتباهي كردم كه همه عمر پشيمانم از آن اعتمادي است كه بر مردم دنيا كردم آدما رسمشونه پابند دلدار نميشن خوب گرفتارميكنند اما گرفتار نميشن آدما رسمشونه شاخه به شاخه ميپرن دل وبيمار ميكنند اما پرستار نميشن هر روز شيطان لعنتي خط هاي ذهن مرااشغال ميكند هي باشماره هاي غلط زنگ ميزند آن وقت من اشتباه ميكنم و او با اشتباه من حال ميكند ديروز يك فرشته به من ميگفت تو گوشي دل خودت رابد گذاشتي آن وقت ها كه خدا به تو ميزد زنگ آخر جرا جواب ندادي بر نداشتي؟! يادش بخير آن روز ها مكالمه با خورشيد دفترجه ي كوچك ذهن مرا سر شار از خاطره ميكرد امروز پاره است آن سيم ها كه دلم را تا آسمان مخابره ميكرد با من تماس بگير خدايا حتي هزار بار وقتي كه نيستم لطفا پيغام خود را روي پيغامگير بگذار روزگار غريبي است نازنين عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد گفتم خدايا از همه دلگيرم گفت:حتي از من؟ گفتم خدايادلم راربودند گفت:پيش ازمن؟ گفتم خداياچقدر دوري گفت:گفت تو يامن؟ گفتم خدايا تنهاترينم گفت :پس من؟ گفتم خدايا دوستت دارم گفت :بيش ازمن؟ گفتم خدايااينقدر نگو من گفت :من توام تومن... صداي دل غمگين مرا باد صبا خواهد برد ورنه من ميشكنم هرچه ديوار بلند است اگردورصدايم حصاري بكشد من همه دام دلم را از روزنه ي پنجره بيرون راندم كه اگرمرغ نگاهت به كمينش افتاد ازسرشوق هواري بكشد توبگو اگربادل ديوانه سرعشق نداري توي اين راه پراز تنهايي كوله بارخود رابه كناري بكشد آه...اگرصبح بيايد ومن از باده ي تومست نباشم دست آلوده به زهري روي تابوت دلم گرد وغباري بكشد...
Power By:
LoxBlog.Com |